تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید غضب الود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من ارام ارام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد ازارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا؟ خانه ی کوچک ما سیب نداشت...
1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1391/11/27 - 18:25
پیوست عکس:
normal_Photo-Skin_ir-F (25).jpg
normal_Photo-Skin_ir-F (25).jpg · 600x477px, 43KB
دیدگاه
anoshka

{-37-} عالی بود انیل{-175-}

1391/11/27 - 18:39
anoshka

اری اری

1391/11/27 - 18:44
anoshka

اینم عالی بود

1391/11/27 - 18:51
nima0bx

فقط حمیدمصدق..هبچکس دیگه انگشت کوچیکه حمیدخان نمیشه...

1391/11/27 - 18:54 توسط Mobile